دغدغه های یک پیشیِ خوابالو
خواب بودن چیز تازه ای نیست.. همه ی ماها حتی اگه رویا دیدن بلد نباشیم...گاهی خودمونو به خواب می زنیمدغدغه های یک پیشیِ خوابالو
خواب بودن چیز تازه ای نیست.. همه ی ماها حتی اگه رویا دیدن بلد نباشیم...گاهی خودمونو به خواب می زنیمتهوع
یه وقتایی یه آدمایی هستن دور و برت که دلت می خواد به هر ترتیب ممکن خفه شون کنی..
اما طرف داره واسه خودش راست و خوشحال و خندان رژه میره و تو به خاطر یک سری مناسبات و مثلا فامیل بودن، هیچ غلطی ازت بر نمیاد
امروز واقعا دلم می خواست برم.. انقدر برم که دیگه مجبور به تحمل یه جمع پر از آدمایی که یه همچین احساسی بهشون دارم، نباشم...
بغضم می گیره از آدمای مزخرف...
پ.ن: امشب جواب ارشد سراسری میاد و همه می فهمن من چه گند شاهکاری تو کنکور زدم
پ.پ.ن:تصحیح می شود.. هنوز اخبار لعنتی اعلام نکرده، پس ممکنه امشب نیاد..اصلا خدا کنه نیاد کلا
درست می شه ...
ببین ...
تا آخر عمرت هزار بار آدمای بدتر می بینی ...که به لعنت خدا هم نمی ارزن!
هم دوستشون داری... هم حالتو به هم می زنن!
اصلا کلا آدم موجود تهوع برانگیزیه!
یه کیسه گوشت که رو دو تا ستون راست واستاده و تازه بو هم می ده! کلی آت آشغالم جذب و دفع می کنه!
بی خیالی طی کن
گند شما هم قنده پیشی جااااااااااااااااااااااااان
خواب رو عشقه فعلا!
مشکل اینجاست که من فراموشکارم.. درسام یادم می ره.. یادم می ره که تا کجای بی خیالی رو طی کردم..شایدم تی کشیدم.. پیشی خوابالووم دیگه، سخته..بو میدن، به شدت، بوشون حالمو به هم می زنه، حااااااالی که دارم توش زندگی می کنم
عزیزم، گَند گَنده.. گُنده گَند زدم!!!!!!!!!!